هر مطلب کلیک کنید
* جهان بیش از ? میلیارد نفر جمعیت داره..............عجب.................................اونوقت یکی نیست به من احمق بگه: چرا واسه تو مسیج میفرستم؟
.................
* واقعا که عجب روزگاریه !!!! . . یکی خوابش سنگین میشه تخت میشکنه بعد که از خواب میپره دستش میشکنه فرداش از مرحله پرت میشه پاش هم میشکنه میزنه به سرش سرش هم میشکنه همون یارو خودش رو میزنه به اون راه گم میشه کلی اعصابش خوردمیشه نوار خالی گوش میده یه هو می خوره زمین تا خونه سینه خیز میره یه روز میخوره به شیشه میگه عجب هوای سفتی روز بعد میخوره به دیوار کمونه میکنه فرداش باز میخوره به دیوار میگه ببخشید پس فرداش باز میخوره به دیوار وای میسته پلیس بیاد
.................
* شهادت جان سوز، جان گداز، جان کاه، جان اف کندی، جان فورد، جان تراولتا، جان علی، جان نثار ، جان من، جان هرکی دوست داری سرکاری!
.................
یارو یه سگ فلج داشته
هر وقت دزد میومد سگه رو میداشته تو فرغون می افتاده دنبال دزده !
تبلیغ خمیر دندان پونه در لرستان :
خمیر دندون پونه
چشمو نمی سوزونه !!!!
دوای همه دردها نیکی است ، به شرط آنکه ندانند شما نیکید
وگرنه نخواهند گذاشت نیک بمانید .
عاشقان گویند دنیای بوسه عجب دزدیه پرمنفعتی است که اگر بازپس گیرد دوچندان شود...
* اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است..... اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است...... اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است...
* 10 تا شاخه گل رو بگیر جلو آینه حالا بشمر دیدی 11 تان آخه خودتم گلی
********
* قدرت دید خانومها: یک تار مو را روی کت شوهرشون میبینن اما یه تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمیبینن!
* یه روز تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریشو میزارن داریوش خودش شرکت میکنه چهارم میشه!!!
ما توآلت میخوایم ، یالّا !
توصیه ی ایمنی : اکیداً توصیه میشه که لطفاً کسایی که مشکلات قلبی و روحی و مزاجی و نزاکتی و خیلی چیزای دیگه دارن ، مطلب زیر رو نخونن ...
یه چیز دیگه : جنبه نداراش هم نخونن !
سلام دوستان ! در راستای اهدافی که تنی چند از برو بچز و دوستان در پیش گرفتن ، ما هم بر آن شدیم که باهاشان همکاری نموده و مطلب زیر را از خودمان گردگیری ... یعنی گردآوری کرده و تقدیم شما بزرگواران بنمانیم . باشد که دری از درهای مشکلات ما حل گردد الهی آمـــــــــــّــــــین !
عرضم به حضورتان که آقا ، ما مشکلات زیاد داریم ... بروید بالا لطفاً ... یه جوری فکر میکنید که انگار مشکل ندیدین تو عمرتون ، مشکل توالته !
این مشکل در حالت عادی خودش رو نشان نمیده که ، وقتی نمایان میشه که اولاً زیاد نوشابه و آب خورده باشی ، چند ساعت قبل غذای پر حجم ( مخصوصاً لوبیا ) خورده باشی ، و از همه مهمتر اینکه تو خیابونی باشی که تا چشم کار میکنه ، فقط ماشین میبینی و آدم . دریغ از یه جایی برای تخلیه ی التهابات درونی !
بارها و بارها برا همه ی ماها پیش آمده که به همچین دردی گرفتار شده باشیم . به قول معروف میگن : تا حالا به بی توالتی گرفتار نشدی که درد عاشقی از یادت بره ...!!
البته هدف دوستان در اعتراض به مشکل بی توآلتی در شهر بود ، ولی از اونجایی که من زیاد با این مشکل روبرو و درگیر نشدم ، سعی در ریشه یابی این معضل بزرگ دارم . ریشه یابی به این معنی که اول باید حریف خود رو بشناسیم ، بعد بهش حمله کنیم ! پس همینجا این سوآل مطرح میشه که :
توآلت چیست ؟!
البته همین توالتی که ما میگیم ، متناسب با فرهنگها و لهجه ها و زبانهای مختلف ، جور خاصی نامگذاری شده ... مثلاً اسم اول همون توآلته که خیلی رواج داره که بر دو قسم است :
1) توآلت ایرانی
2) توآلت فرنگی
در ایران ، ایرانیش متداوله و در کل جهان ، فرنگیش ! البته زمزمه هایی هم مبنی بر صادرات ایرانیش به کشور های اروپایی شده ، ولی شما باور نکنید ...
با اینکه مراجع، تاکید زیادی بر استفاده از مدل ایرانیش به همه ی اقشار جامعه میکنند ، با این حال یک عده هستند که سطح خودشون را بالاتر دیده و به نصب مدل خارجکیش اهتمام میوَرَزُنَد و بهانهشان اینه که مدل ایرانی دیسک کمر میاره !!
ولی از آنجایی که صنعتکاران ایرانی خیلی مبتکر و متخصصند ، مدل پلاستیکی توالت فرنگی ( از همونایی که پایه داره و روی توالت ایرانی قرار میگیره ) رو روانه ی بازار نمودند تا یک وقت خدای ناکرده کم نیاورده باشند! به محصول خارجی هم جنبه ی ایرانی میدیم ! ( به واسطه ی همون توالت ایرانی که زیرشه !! )
البته نوعی از توالت فرنگی هست که از قدیم الآیام ( یه چیز تو مایه های عصر حجر ) در بین مردم ( مخصوصاً مردها ) رایج بوده که همانا مدل سرپاییه . منتها خارجی ها ، اون رو از حالت کوچه بازاری خارج و صنعتیش کردن و وارد مکانهای عمومی مثل هتل ها ، کازینو ها و جاهای دیگه نمودند ...
اینجا ایرانی ها کم آوردن و نتونستن پوز خارجیها رو به خاک بمالونن و هنوزم سیستم کوچه بازاری، ( در صورت تعطیل بودن بازار! ) ادامه و رواج داره .
اسم باکلاسی توالت میشه دسشویی
مثال : آقا اجازه ، میشه بریم دسشویی ؟!!
اسم دیگه ای که برای این مکان عزیز رواج پیدا کرده ، مستراح میباشد . ولی به نظرم کلمه ی قشنگی نیست ، من رو یاد توالت های بتنی ای که دستی ساخته شده میندازه ( تو در و داهاتا زیاد دیده میشه )
اون قدیم ندیم ها هم بهش میگفتن : موال ( و به گفته ی دوست عزیزی " مبال " ) که به نظرم همون موال درست تره . البته من هم از دهن این و اون شنیدم که میگن موال ، وگر نه ، شاید مبال درست باشه . شایدم اون دوستم از دهن این و اون شنیده باشه " مبال " ، مثلا زبون طرف خوب نچرخیده باشه و میخواست بگه " موال " ، آب دهن تو دهنش گیر کرده و گفته " مبال " ، و شایدم نه موال درست باشه ، نه مبال ، مثلاً " مدال " درست باشه که ... چی ؟ ... بله ، دوستان اشاره میکنن بی خیال شو ...
اسامی دیگری هم هست که ممکنه بیشتر جنبه ی شخصی و خصوصی داشته باشه یا بین یک قشر خاص رواج داشته باشه ... ممکنم هست که طرف از کلمات و اسامی جانبی برای رساندن هدف استفاده کنه .
مثال : " آقا اجازه ... ما کمپوت آلبالو گیلاس داریم ! " و در ادامه : " جون ماردتون آقا ، داریم میترکیم !! "
البته اسامی مشابه زیادی کاربرد داره که میتوانید یه سر به بقالی سر کوچه بزنید و انواع کمپوت ها و رب ها را به این لیست اضافه کنید .
اسم با مسمای دیگری که برازنده ی این مکانه ، اتاق تفکره . به این معنی که سخت ترین و پیچیده ترین مسائل هم تو همین توالت حل میشه ... حالا اگه یک نفر به تنهایی نتوانه از پس مسئله ای بر بیاد ، باید رجوع کنه به اتاق همفکری ( که همانا توالت عمومی است ! )
خب ... اینجاش رو یه نقطه میزاریم تا سری بعد که میام ، این بحث مهیج و هیجان انگیز رو ادامه بدیم .
پ . ن 1 : هشدار داده بودم اونایی که روحیشون لطیفه نخونن ... حالا که خوندین من هیچ گونه مسئولیتی قبول نمیکنم ...
د . ض 2 : توصیه ی ایمنی : وقتی میرین توالت ، مواضب موبایلاتون باشین ... بیشترین آمار خرابی تلفن همراه ناشی از افتادن تو چیزه ... همون که میدونید !
موفق باشید و بای
و اما تلفن....
بیچاره گراهام بل... طفلک اگه می دونست چه بلایی سر فرزند دلبندش یعنی تلفن میاد هیچوقت بچه شو دست هر کسی نمی داد.البته خوب...خودشم مقصر بود.وقتی خودش اونجوری تلفنو دست هر کسی داد طبیعیه ما هم ازش پیروی کنیم.
اولین باری که تلفن اختراع شد (همون تلفنای نفتی که با هندل ژیان کار می کردن) اون دستیار بدبختش از پنجره افتاد بیرون...یا یه چیزی تو همین مایه ها.دقیق یادم نیست.یعنی خلاصه از زنگ تلفن خیلی هیجان زده شد.حسی که هنوزم که هنوزه با گذشت چندین قرن(قرن؟؟؟)از تن ما ایرانیا بیرون نرفته و هنوزم با شنیدن صدای زنگ تلفن از جا می پریم.کی می گه ما سنت هامونو فراموش کردیم؟؟؟
یادش بخیر.زمان دانشجویی گاهی از تلفن کارتی استفاده می کردم بعضی وقتا این مرغا رو می دیدم که قبل و بعد از شروع کلاسا چطور با خروساشون از پای تلفن قدقد می کنن.جان شما نباشه مرگ شما بعضی وقتا دلم می سوزه به حال تلفنه(همون گوشی موبایل).ای بابا.بابا به تلفن رحم نمی کنی به گوشت رحم کن آخه بی جنبه جنبه موبایل نداری جنبه دوست پسر داشته باش خب....
تو خونه که دیگه هیچی. خودش یه سریاله سر ماه که قبض تلفن میاد هیچکی گردن نمیگیره مننننننننن من اسن با تلفن حرف میزنم - اسن تلفن چیه ؟یه جوری فیلم بازی میکنن هر کی ندونه فکر میکنه واقعا همین طوری بوده ولی ای دل غافل... ( در نهایت بابای بیچاره که میبینه همه خودشونو زدن به خریت اجبارا قبضو پرداخت میکنه )
آقا از بیرون میاد خونه.با کمال اقتدار داد می زنه:ضعیفه شوم چی داریم؟؟؟که ضعیفه با کمال اقتدارتر داد می زنه:با مامانم داشتم تلفنی حرف می زدم نرسیدم غذا درست کنم...که بعدشم سالار خونه(یعنی همون آقای خونه)با اقتدارتر داد می زنه:فدای سرت عزیزم.پس رستورانو واسه چی ساختن؟
آخه جون من یه نگا بندازین.آدم شرمش می شه بخدا.فقط احوال پرسیای ما پشت تلفن سه ربعه:
...سلام،خوبی؟خوشی؟سلامتی؟روبراهی؟چه خبرا؟چیکار میکنی؟بابات چطوره؟مامانت واسه پا دردش رفت دکتر؟بچه ت حالش بد بود بدتر شد؟خانمت سرطان گرفته بود مرد انشاالله؟
ااا...بذار جواب بدم خوب نامرد...آخه بسه دیگه.چقدر حرف می زنی؟نکنه به قصد کشت اومدی پشت تلفن؟واسه خودکشی راههای ساده تریم هس آ...مثلا رگتو بزن.یا چه می دونم...اصلا یه تیر شلیک کن تو مغزت.به همین سادگی...به همین خوشمزگی